دوست عزیز لطفا از این سوالات اینجا نپرسید! پرسش قفل میشود! قبلا یه دونه سوال درباره این جور چیزا پرسیدن، قفل شد!

تو خونه ی قبلی ما یه جن بود ( کوچک بود ) که یه نفر اونو فرستاده بود. فقط هم خواهرم میدیدش. ولی اثرات کارهاش رو ما هم میدیدیم. میرفت از اتاقی که به عنوان انباری استفاده میشد، گچاش رو می کند و پرتاب می کرد توی پذیرایی. من جن رو نمی دیدم ولی گچ هایی که پرتاپ میشد رو میدیدم. با چندتا دعا که رو کاغذ نوشتیم و چسبوندیم رفت خداروشکر. ترسناک ترین لحظه ی عمرم همین موقع بود.

Rasool wrote:

تو خونه ی قبلی ما یه جن بود ( کوچک بود ) که یه نفر اونو فرستاده بود. فقط هم خواهرم میدیدش. ولی اثرات کارهاش رو ما هم میدیدیم. میرفت از اتاقی که به عنوان انباری استفاده میشد، گچاش رو می کند و پرتاب می کرد توی پذیرایی. من جن رو نمی دیدم ولی گچ هایی که پرتاپ میشد رو میدیدم. با چندتا دعا که رو کاغذ نوشتیم و چسبوندیم رفت خداروشکر. ترسناک ترین لحظه ی عمرم همین موقع بود.

واقعا؟؟؟؟؟ برای منم ترسناکه!!!! عکسی داری ببینیم از اون گچ ها؟

تا حالا شده جن باید سراغتون و یا اینکه روح یکی بیاد سراغتون اصلا وحشتناک ترین و ترسناکترین لحظه عمرتون که بدجور ترسیدید کی بوده (البته نه در خواب و فیلم)

خوبه فقط اگه فقطشو بیشتر کنن بهتر میشه
داستان روح از دو جنبه میشه مورد مطالعه قرار داد اولی دین که وجود روح نیاز داره چون بدون اون نمیشه انسان اشرف مخلوقات قرار داد و جزا و پاداش داد
مورد دوم فلسفس که اصلا به قول فلسفه باید ببینی روح چیه بعد دربارش حرف بزنی



جن هم دیدم اقا ما یه بار تو یه بیابونی شب داشتیم میرفتیم یهو یه مردی دیدم هیکلی با موی دراز یه جورایی ترسناک نزدیک که اومد دیدم ادم نیست تمام بدنم مثل یخ سرد شد اون داشت میومد طرف من منو بگیره اون وقت بود که فهمیدم اون یه جنه از اونجایی که همیشه یه میخ جیبم دارم(داستان داشتن میخ جداس) و نباید به پیاز خورده باشه سریع با حرکت بروسلی وار میخو زدم تو قلبش یه شره خون قرمز روشنی اومد بیرون که بعدن فهمیدم اونا خونشونم اتیشه این میخواست که منو بگیره به خاطر میخ دیگه نتونست به من صدمه ای بزنه با عصبانیت گفت چرا با من اینکارو کردی و اگه بتونم یه روز شکنجت میکنم تا دیونه بشی بگذریم از اون شب دیگه من هر چی میگفتم واسم انجام میداد اسمشم اسامنو سمر بود شده بود یه نوکر واسه من خونرو تمیز میکرد کارامو انجام میداد از دنیای خودشم یکم تعریف کرد همینطور شاه جنا 3سال پیش تو اتاق بود من حوصله نداشتم عصبی بودم بهش گفتم برو بیرون اینم برو بیرون به منزله بیرون از خونه برداشته بود رفته بود یه جای خلوت یه پسر بچرو دیده بود نمیدونم بهش چ گفته بود یا چی داده بود که بچه هرو گول زده بود میخرو در اورده بود جن منم ازاد شده بود برای این که نتونه اسیبی به من بزنه رفتم پیش یه دعا نویس که دستش معجزه میکنه واسم یه دعایی نوشت که اونو تو اب جوشوندم خوردم از اون وقت دیگه اون جن ندیدم و مطمئن هم هستم که دیوونه نشدم
همش غصه میخورم چرا نگفتم طلایی چیزی واسم پیدا کنه یه جوری پولدارم کنه یا از عالم غیب بهم خبر بده


و اینگونه بود که داستان جن شکل گرفت و دهان به دهاناز پیرمرد پیر زن ها برای بچه ها تعریف شد اما اگه تو کتابا بخوای دنبالش بگردی که عربا چرا و به چی جن میگفتن تو اروپا جن یا شیطان کی و چی بود تو ایران موجودات نیم انسان و نیم بز چرا تو کتیبه ها هست خودش داستان جداییه که روانشناسی تاریخ فلسفه و هر چی که خودت فکر میکنی لازمه

Rasool wrote:

تو خونه ی قبلی ما یه جن بود ( کوچک بود ) که یه نفر اونو فرستاده بود. فقط هم خواهرم میدیدش. ولی اثرات کارهاش رو ما هم میدیدیم. میرفت از اتاقی که به عنوان انباری استفاده میشد، گچاش رو می کند و پرتاب می کرد توی پذیرایی. من جن رو نمی دیدم ولی گچ هایی که پرتاپ میشد رو میدیدم. با چندتا دعا که رو کاغذ نوشتیم و چسبوندیم رفت خداروشکر. ترسناک ترین لحظه ی عمرم همین موقع بود.

خوب بچه میخواسته با تو و خواهرت لی لی بازیی چیزی انجام بده هی گچ میکنده
داستان شما اول باید یه سوژه بشه واسه فیلم ترسناکا دوم توسط گروه روح یاب (همچین گروهی واقعیه) مورد بررسی قرار بگیره
در اخر احیانا نوشته های اون دعاهارو نداری چند وقتیه دنبال یه دعا نویس واقعیم کاراشو بررسی کنم یه دعا دارم عربیه سر کلاس عربی به جا تنفر باید بیشتر دقت میکردم

kayba wrote:

تا حالا شده جن باید سراغتون و یا اینکه روح یکی بیاد سراغتون اصلا وحشتناک ترین و ترسناکترین لحظه عمرتون که بدجور ترسیدید کی بوده (البته نه در خواب و فیلم)

خوبه فقط اگه فقطشو بیشتر کنن بهتر میشه
داستان روح از دو جنبه میشه مورد مطالعه قرار داد اولی دین که وجود روح نیاز داره چون بدون اون نمیشه انسان اشرف مخلوقات قرار داد و جزا و پاداش داد
مورد دوم فلسفس که اصلا به قول فلسفه باید ببینی روح چیه بعد دربارش حرف بزنی



جن هم دیدم اقا ما یه بار تو یه بیابونی شب داشتیم میرفتیم یهو یه مردی دیدم هیکلی با موی دراز یه جورایی ترسناک نزدیک که اومد دیدم ادم نیست تمام بدنم مثل یخ سرد شد اون داشت میومد طرف من منو بگیره اون وقت بود که فهمیدم اون یه جنه از اونجایی که همیشه یه میخ جیبم دارم(داستان داشتن میخ جداس) و نباید به پیاز خورده باشه سریع با حرکت بروسلی وار میخو زدم تو قلبش یه شره خون قرمز روشنی اومد بیرون که بعدن فهمیدم اونا خونشونم اتیشه این میخواست که منو بگیره به خاطر میخ دیگه نتونست به من صدمه ای بزنه با عصبانیت گفت چرا با من اینکارو کردی و اگه بتونم یه روز شکنجت میکنم تا دیونه بشی بگذریم از اون شب دیگه من هر چی میگفتم واسم انجام میداد اسمشم اسامنو سمر بود شده بود یه نوکر واسه من خونرو تمیز میکرد کارامو انجام میداد از دنیای خودشم یکم تعریف کرد همینطور شاه جنا 3سال پیش تو اتاق بود من حوصله نداشتم عصبی بودم بهش گفتم برو بیرون اینم برو بیرون به منزله بیرون از خونه برداشته بود رفته بود یه جای خلوت یه پسر بچرو دیده بود نمیدونم بهش چ گفته بود یا چی داده بود که بچه هرو گول زده بود میخرو در اورده بود جن منم ازاد شده بود برای این که نتونه اسیبی به من بزنه رفتم پیش یه دعا نویس که دستش معجزه میکنه واسم یه دعایی نوشت که اونو تو اب جوشوندم خوردم از اون وقت دیگه اون جن ندیدم و مطمئن هم هستم که دیوونه نشدم
همش غصه میخورم چرا نگفتم طلایی چیزی واسم پیدا کنه یه جوری پولدارم کنه یا از عالم غیب بهم خبر بده


و اینگونه بود که داستان جن شکل گرفت و دهان به دهاناز پیرمرد پیر زن ها برای بچه ها تعریف شد اما اگه تو کتابا بخوای دنبالش بگردی که عربا چرا و به چی جن میگفتن تو اروپا جن یا شیطان کی و چی بود تو ایران موجودات نیم انسان و نیم بز چرا تو کتیبه ها هست خودش داستان جداییه که روانشناسی تاریخ فلسفه و هر چی که خودت فکر میکنی لازمه

خیلی تخیلی هست! راست میگی؟

عمو حسین wrote:

Rasool wrote:

تو خونه ی قبلی ما یه جن بود ( کوچک بود ) که یه نفر اونو فرستاده بود. فقط هم خواهرم میدیدش. ولی اثرات کارهاش رو ما هم میدیدیم. میرفت از اتاقی که به عنوان انباری استفاده میشد، گچاش رو می کند و پرتاب می کرد توی پذیرایی. من جن رو نمی دیدم ولی گچ هایی که پرتاپ میشد رو میدیدم. با چندتا دعا که رو کاغذ نوشتیم و چسبوندیم رفت خداروشکر. ترسناک ترین لحظه ی عمرم همین موقع بود.

واقعا؟؟؟؟؟ برای منم ترسناکه!!!! عکسی داری ببینیم از اون گچ ها؟

خونه مون رو که عوض کردیم ( البته نه به خاطر اون جن ). آخه مستاجر بودیم الآن خونه ای از خودمون داریم.
خواهرم اون گچا رو فکر کنم نگه داشته. اگه دم دست باشه عکسی ازشون میگیرم. گچ های گلوله گلوله ریز.

kayba wrote:

Rasool wrote:

تو خونه ی قبلی ما یه جن بود ( کوچک بود ) که یه نفر اونو فرستاده بود. فقط هم خواهرم میدیدش. ولی اثرات کارهاش رو ما هم میدیدیم. میرفت از اتاقی که به عنوان انباری استفاده میشد، گچاش رو می کند و پرتاب می کرد توی پذیرایی. من جن رو نمی دیدم ولی گچ هایی که پرتاپ میشد رو میدیدم. با چندتا دعا که رو کاغذ نوشتیم و چسبوندیم رفت خداروشکر. ترسناک ترین لحظه ی عمرم همین موقع بود.

خوب بچه میخواسته با تو و خواهرت لی لی بازیی چیزی انجام بده هی گچ میکنده
داستان شما اول باید یه سوژه بشه واسه فیلم ترسناکا دوم توسط گروه روح یاب (همچین گروهی واقعیه) مورد بررسی قرار بگیره
در اخر احیانا نوشته های اون دعاهارو نداری چند وقتیه دنبال یه دعا نویس واقعیم کاراشو بررسی کنم یه دعا دارم عربیه سر کلاس عربی به جا تنفر باید بیشتر دقت میکردم

وقتی اون جن از خونه ی ما رفت خواهرم صدای الله و اکبر گفتنش رو از دور می شنیده. چندبار هم کاری که خواسته براش انجام داده. ( همش هم به وسیله ی گچ ). خواهرم بهش گفته بوده یه چیزی نشونم بده که بفهمم واقعا هستی اونم اومده رو شلوارش با گچ خط خطی کرده. ولی خوشبختانه خطر رفع شد. اینم مطمئنیم که اون جن رو یه نفر فرستاده بود. آخه یه ماجرایی وجود داره. نمیتونم بگم. شخصیه

دعا رو هم از تو یه کتابی گیر آوردیم که توی کرمان فقط همین یکیه. دست کم مال ۱۰۰ سال پیشه. تیکه پاره شده. فعلا هم دست یکی از اقوام گم شده. یعنی معلوم نیس دست کیه. فقط می دونیم دست آشناس. پیدا بشه حتما دعاش رو بهت میدم.

اقا منم کجکاو شدم..
اگه امکانش هست حتما عکساش رو بزار.

Rasool wrote:

kayba wrote:

Rasool wrote:

تو خونه ی قبلی ما یه جن بود ( کوچک بود ) که یه نفر اونو فرستاده بود. فقط هم خواهرم میدیدش. ولی اثرات کارهاش رو ما هم میدیدیم. میرفت از اتاقی که به عنوان انباری استفاده میشد، گچاش رو می کند و پرتاب می کرد توی پذیرایی. من جن رو نمی دیدم ولی گچ هایی که پرتاپ میشد رو میدیدم. با چندتا دعا که رو کاغذ نوشتیم و چسبوندیم رفت خداروشکر. ترسناک ترین لحظه ی عمرم همین موقع بود.

خوب بچه میخواسته با تو و خواهرت لی لی بازیی چیزی انجام بده هی گچ میکنده
داستان شما اول باید یه سوژه بشه واسه فیلم ترسناکا دوم توسط گروه روح یاب (همچین گروهی واقعیه) مورد بررسی قرار بگیره
در اخر احیانا نوشته های اون دعاهارو نداری چند وقتیه دنبال یه دعا نویس واقعیم کاراشو بررسی کنم یه دعا دارم عربیه سر کلاس عربی به جا تنفر باید بیشتر دقت میکردم

وقتی اون جن از خونه ی ما رفت خواهرم صدای الله و اکبر گفتنش رو از دور می شنیده. چندبار هم کاری که خواسته براش انجام داده. ( همش هم به وسیله ی گچ ). خواهرم بهش گفته بوده یه چیزی نشونم بده که بفهمم واقعا هستی اونم اومده رو شلوارش با گچ خط خطی کرده. ولی خوشبختانه خطر رفع شد. اینم مطمئنیم که اون جن رو یه نفر فرستاده بود. آخه یه ماجرایی وجود داره. نمیتونم بگم. شخصیه

دعا رو هم از تو یه کتابی گیر آوردیم که توی کرمان فقط همین یکیه. دست کم مال ۱۰۰ سال پیشه. تیکه پاره شده. فعلا هم دست یکی از اقوام گم شده. یعنی معلوم نیس دست کیه. فقط می دونیم دست آشناس. پیدا بشه حتما دعاش رو بهت میدم.

شبا چجوری میخوابیدین؟ خواهرت خیلی شجاع است! اگه من بودم، قش میکردم!

خیلی تخیلی هست! راست میگی؟

اره بابا تازه بخوای واست داستان یکی از عروسیای جنارو که رفتم تعریف کنم یا این که چرا اینه قدیمیه خونمون دزدیه بود یا این که من اصلا اون وقت شب بیابون چکار میکردم
جنه هم یه دماق کوتاه داشت رنگش یه حالته سوخته یا سیاه بود صدای بدی که یه جورایی ترس برت میداشت میگفت مسلمونه ولی باور نمیکردم به هر حال میذاشتم بعضی وقتا بره دنیای خودش همیشه واسم خوراکی یا وسیله میاورد اما من میدونستم اگه چیزی از اونا بخورم دیونه میشم اگه وسیلشو قبول کنم اسر جنا
راستم کجا بود با این که جونم در میره واسه یه اتفاق عجیب ماورا طبیعه واسم اتفاق بیفته اما خلاصه کل زندگیم نیم صفحه نمیشه از این داستانا زیاد شنیدم مدل داستان جنا تقریبا دستمه اینو خودم ساختم
اون قسمتی که چطور از دستم فرار میکنه از جنای جی کی رولینگ قرض گرفتم ولی بچه بهش کمک میکنه از یه پیرمرد شنیدم
میخواستم بگم داستانی که ماها از جن میشناسیم به خاطر داستان تعریف کردن چنتا ادم پیره بیکاره

kayba wrote:

خیلی تخیلی هست! راست میگی؟

اره بابا تازه بخوای واست داستان یکی از عروسیای جنارو که رفتم تعریف کنم یا این که چرا اینه قدیمیه خونمون دزدیه بود یا این که من اصلا اون وقت شب بیابون چکار میکردم
جنه هم یه دماق کوتاه داشت رنگش یه حالته سوخته یا سیاه بود صدای بدی که یه جورایی ترس برت میداشت میگفت مسلمونه ولی باور نمیکردم به هر حال میذاشتم بعضی وقتا بره دنیای خودش همیشه واسم خوراکی یا وسیله میاورد اما من میدونستم اگه چیزی از اونا بخورم دیونه میشم اگه وسیلشو قبول کنم اسر جنا
راستم کجا بود با این که جونم در میره واسه یه اتفاق عجیب ماورا طبیعه واسم اتفاق بیفته اما خلاصه کل زندگیم نیم صفحه نمیشه از این داستانا زیاد شنیدم مدل داستان جنا تقریبا دستمه اینو خودم ساختم
اون قسمتی که چطور از دستم فرار میکنه از جنای جی کی رولینگ قرض گرفتم ولی بچه بهش کمک میکنه از یه پیرمرد شنیدم
میخواستم بگم داستانی که ماها از جن میشناسیم به خاطر داستان تعریف کردن چنتا ادم پیره بیکاره

موندم چجوری زنده موندین؟ چقدر شجاع هستین همکلاسیم گفت که یک عکس دیده که موقعی که داشتن از چند نفر عکس میگرفتن، کنارشون یک جن بوده از اون خطرناک ها! در جا مردن!

اون قسمتی که چطور از دستم فرار میکنه از جنای جی کی رولینگ قرض گرفتم

درسته. جن های خونگی ( از نظر تخیلات جی کی رولینگ ) وقتی بهشون چیزی هدیه بدی نوکرت میشن. ( نه اینکه با میخ بزنی سوراخش کنی ). بعدشم اگه اون هدیه رو از دست بدن بازم نوکر باقی می مونن. اونا حتی بعد از مرگ اربابشون باز هم نوکرش باقی می مونن. مثل کریچر

شبا چجوری میخوابیدین؟ خواهرت خیلی شجاع است! اگه من بودم، قش میکردم!

من خودم که یکی دو شب خواب نداشتم اصلا. خوشبختانه تابستون بود و روی حیاط می خوابیدیم. ولی به خاطر اون دعا سریع رفت و زود از دستش خلاص شدیم.
خواهرم خیلی خوشش میاد از ماوراء طبیعه. برای همین اصلا ازش نمی ترسید.

شما چقدر میترسین بابا جنه متخصص کالبد شکافی فضاییا که نیست بخواد روت ازمایش انجام بده تو هم مجبور شی برای نجات خودت از چراغ قوه برای تداخل تو سیتم شناروی سازی نمونه که خودت باشی استفاده کنی من جایی گیرم بیاد روحی چیزی داشته باشه میرم البته با یکی تنهایی حوصلم نمیگیره کاری انجام بدم بعدشم کار از محکم کاری عیب نمیکنه
در مورد رسول هم اول باید از شما و خواهرت ازمایش هیپنتیزم و MRI عمل بیاد یه چنتا دم و دستگاه مال برو بچ گروه روح یابه تو اون خونه بگردن دنبال اختلال تو امواج مغناطیسی یا هر چیز مشکوکی تا روح جن یا اختلال بعدی مشخص بشه
اون کتاب رو هم اگه نخواستن خریدارم

میخوام بهتون حال بدم پرسش رو قفل نمیکنم
جن و روح از نظر دینی وجود دارن ولی از نظر علمی....نه
حالا شما هام که میگین جنو دیدین یا تو خواب بوده یا توهم بوده
پیشنهاد میکنم مستند Mystery 360 نشنال جئوگرافیک رو ببینید کاملا توضیح میده که چه مواقعی توهم و احساس وجود جن و روح به وجود میاد
البته روح که قابل دیدن نیست چون مادی نیست جنم که هم مادی هم غیر مادی شاید دیده شه
اگرم دیده شه چرا ترس داشته باشه؟؟؟مگه میخواد بخورتت مثلا آدم اشرف مخلوقات و بی رحم ترین اونا

مسعود ذاکری wrote:

میخوام بهتون حال بدم پرسش رو قفل نمیکنم
جن و روح از نظر دینی وجود دارن ولی از نظر علمی....نه
حالا شما هام که میگین جنو دیدین یا تو خواب بوده یا توهم بوده
پیشنهاد میکنم مستند Mystery 360 نشنال جئوگرافیک رو ببینید کاملا توضیح میده که چه مواقعی توهم و احساس وجود جن و روح به وجود میاد
البته روح که قابل دیدن نیست چون مادی نیست جنم که هم مادی هم غیر مادی شاید دیده شه
اگرم دیده شه چرا ترس داشته باشه؟؟؟مگه میخواد بخورتت مثلا آدم اشرف مخلوقات و بی رحم ترین اونا

جانم به صفات یه سوال دارم!!! این جن ها از طرف چه کسی به وجود اومدن؟

دوستان توی گوگل، جن رو سرچ کنید اصن یه وضی

اون کتاب رو هم اگه نخواستن خریدارم

اوه. اصلا فروشی نیست. ما خودمون در به در دنبالشیم پیداش کنیم. می خواهیم یکیو شاش بند کنیم. کثافط ۶ میلیارد کشیده بالا و همه رو حیرون کرده. شاش بند بشه میاد هر ۶ میلیارد رو پس میده. شاش بند رو روی خیلیا امتحان کردیم. جواب داده. .
یه روز دختر خاله ام خونه ی ما بود. از تو ماشینش دوربینش رو دزدیدن. توش پر از فیلم شخصی بود. مادربزرگم دعای شاش بند رو خوند. فرداش دیدن یه یارویی اومده دم خونه از درد به خودش می پیچه و دوربینی هم دستشه. راه مثانه اش بسته شده بود و داشت میمیرد. وقتی دوربین رو پس داد خوب شد.

راستی اون کتاب نویسنده اش ملاعمر سربازی هست. من خودم رو کشتم ولی تو نت پیداش نکردم. احتمالا به خاطر قدیمی بودن کسی نتونسته اسکنش کنه و بذار تو نت. اونی هم که ما داریم بیشترش رو موریانه خورده.

Rasool wrote:

اون کتاب رو هم اگه نخواستن خریدارم

اوه. اصلا فروشی نیست. ما خودمون در به در دنبالشیم پیداش کنیم. می خواهیم یکیو شاش بند کنیم. کثافط ۶ میلیارد کشیده بالا و همه رو حیرون کرده. شاش بند بشه میاد هر ۶ میلیارد رو پس میده. شاش بند رو روی خیلیا امتحان کردیم. جواب داده. .
یه روز دختر خاله ام خونه ی ما بود. از تو ماشینش دوربینش رو دزدیدن. توش پر از فیلم شخصی بود. مادربزرگم دعای شاش بند رو خوند. فرداش دیدن یه یارویی اومده دم خونه از درد به خودش می پیچه و دوربینی هم دستشه. راه مثانه اش بسته شده بود و داشت میمیرد. وقتی دوربین رو پس داد خوب شد.

شاش بند چیه؟

اصطلاحش همینه خو. جور دیگه نمیشه گفت. کسی که راه مثانه اش بسته میشه و باعث از کار افتادگی کلیه میشه میگن شاش بند. معمولا دزدها رو شاش بند می کنن تا بیاد چیزی رو که دزدیده پس بده وگرنه میمیره.

خرافاته

Rasool wrote:

اصطلاحش همینه خو. جور دیگه نمیشه گفت. کسی که راه مثانه اش بسته میشه و باعث از کار افتادگی کلیه میشه میگن شاش بند. معمولا دزدها رو شاش بند می کنن تا بیاد چیزی رو که دزدیده پس بده وگرنه میمیره.

دعاشو پیدا کردی، به منم بده! تا دزدا بیان پس بدن! ادرار بند بهتره!

matin jafari wrote:

خرافاته

دوست من هر چیزی خرافات نیست. خیلی از چیزهای ماوراء طبیعه واقعیت داره. البته خب باید اعتقاد هم داشته باشی. ولی جوری نیست که بگی اصلا وجود ندارن.
نمی دونم به نظر گرفتن یا تخم مرغ چشم ترکون اعتقاد داری یا نه. ولی ما که اعتقاد داریم همیشه جواب داده. اگه کسی مریض میشه احتمال خیلی زیاد هست که چشم خورده. یعنی کسی حسرتش رو خورده. وقتی نظرش رو میگیریم ( که همش به صورت دعا هست یا سوره های قرآن ). نظر اون شخص در میره و حالش خوب میشه. من دو روزه که بد جوری حالم گرفته شده. مریض شدم. امروز مامانم یه تخم مرغ چشم ترکونو کرد و مشخص شد که از عمه هام چشم خوردم. ( اسم هرکیو خواستی میگی ). وقتی تخم مرغ شکست حالت خوب میشه. الآن هم که نشستم دارم می نویسم حالم خیلی بهتره.
باید به اینجور چیزا اعتقاد داشته باشی.

عمو حسین wrote:

Rasool wrote:

اصطلاحش همینه خو. جور دیگه نمیشه گفت. کسی که راه مثانه اش بسته میشه و باعث از کار افتادگی کلیه میشه میگن شاش بند. معمولا دزدها رو شاش بند می کنن تا بیاد چیزی رو که دزدیده پس بده وگرنه میمیره.

دعاشو پیدا کردی، به منم بده! تا دزدا بیان پس بدن! ادرار بند بهتره!

تو کتاب دقیقا همین کلمه رو نوشته. تو کتابخونه های شهرتون بگردین شاید پیدا شد. اون بالا هم نوشتم.
کتاب شِفاءُ الاَسقامِ و الاحزان نوشته ی ملا محمد عمر سربازی

Rasool من گفتم فقط روش فرارشو از جی کی قرض گرفتم دیقا فقط اونجا که بهش گفتم برو بیرون و اون از خونه رفت بیرون و گرنه میخ و بچه وطنیه
اقا مسعود این موردا که میگین این مادسو اون ماده نیست مخصوصا تو این بحثا شبه علم بدجوری خودنمایی میکنه کار سختیه مخصوصا اینکه حدس و گمان هم زیاد داره
دوباره رسول اینا به ضمیر ناخوداگاه هم مربوط میشه کار با تخم مرغ به جادو میخوره که چیزی که مادر ماها انجام میده مطمئنا جادو نیست و برمیگرده به ضمیر ناخوداگاهمون چون من اعتقاد نداشتم واسه من تاثیر نداشته و خونوادرو از این کارا منع کردم
اقا رسول شمام خواهشنا یه کپی از اون دعارو به بچه ها بده که لنگیم خیلی چیزه خوبیه منم از بچگی دنبال چیزای عجیب بودم
خواهشا بحث به انحراف نکشین و برگردین به جنا انقدر گفتین الان 10 دقیقس من سکسه گرفتم (نترسین زیاد سابقه دارم)

کپی کدوم دعا؟؟ دعای دفع جن؟؟ گفتم که کتاب الآن گم و گوره. معلوم نیست دست کیه.
در مورد ضمیر ناخودآگاه بگم که برای کسی که نزدیک نیست هم صدق می کنه؟؟ مثلا پریشب نوزادی تو خونه ی همسایه مون داشت گریه میکرد ( نیم ساعتی بود ). مامانم نظرش رو گرفت و سریع خوب شد. دیگه صداش در نیومد. ما تو خونه خودمون. اون بچه هم تو خونه ی همسایه. روحشون هم از این موضوع خبردار نشد. بالاخره یه تاثیری داره. وقتی کسی چشم خورده باشه اشک از چشم های نظر گیر سرازیر میشه و همین طور خمیازه میکشه. حتی مادربزرگم می فهمه که از مردی چشم خورده یا از زنی.

Rasool wrote:

کپی کدوم دعا؟؟ دعای دفع جن؟؟ گفتم که کتاب الآن گم و گوره. معلوم نیست دست کیه.
در مورد ضمیر ناخودآگاه بگم که برای کسی که نزدیک نیست هم صدق می کنه؟؟ مثلا پریشب نوزادی تو خونه ی همسایه مون داشت گریه میکرد ( نیم ساعتی بود ). مامانم نظرش رو گرفت و سریع خوب شد. دیگه صداش در نیومد. ما تو خونه خودمون. اون بچه هم تو خونه ی همسایه. روحشون هم از این موضوع خبردار نشد. بالاخره یه تاثیری داره. وقتی کسی چشم خورده باشه اشک از چشم های نظر گیر سرازیر میشه و همین طور خمیازه میکشه. حتی مادربزرگم می فهمه که از مردی چشم خورده یا از زنی.

نه اون دعا شاش بند گفتم یه کپیشو نداری بدی؟ البته روش خنثی کردنشم باشه کل شهرو نزنیم ملت بترکن
در مورد چشم زخم نتونستم کاری بکنم چون نه کسی که چشم میزنه گیر اوردم نه اونی که چشم میخوره خیلی دوست دارم بعضی کارارو تجربی امتحانش کنم یا ببینم
اون مورد هم که گفتی میتونه جز همون شکستن تخم مرغ باشه میتونه به قول شبه علم یا به قول خودشون انرژی درمانی با انرژی و امواج ذهنی تو این موردی که میگین طرف اصلا نمیدونست مورد خوبیه که میشه روش تحقیق کرد


خوب حالا از جنا چه خبر؟

دعای شاش بند رو که گفتم. اگه کتاب دم دست بود که میزدیم پدر اون بافتیه دزد که کل پول مجتمع رو خورده و به روی خودش نمیاره در می آوردیم.
در مورد چشم زخم و تخم مرغ و... شک نکن که واقعیت داره. از اونجایی که برای اینکارها از آیه های قرآن استفاده میشه پس مطمئنه. مثلا وقتی چشم می خوری، یکی نظرت رو میگیره ممکنه برای بار اول در نره. یعنی برای بار اول نظرگیر خمیازه میکشه و اشک از چشماش میاد. بعد برای بار دوم نظر رو میگیره. اگه برای بار دوم خمیازه یا اشکی وجود نداشت یعنی که نظر در رفته و حال اون طرف خوب میشه. اگه بار دوم هم همون اتفاقات بیفته پس معلوم میشه چشم سختی خورده.
برای تخم مرغ هم اینو بگم که برات ممکنه خیلی جالب باشه. برای شکستن تخم مرغ باید از دو تا سکه استفاده کرد. دو تا سکه رو میذاریم دو طرف تخم مرغ. قبلش باید چندتا کلمه رو روی تخم مرغ بنویسیم. بعد اسم یه نفر رو میبریم و فشار میدیم. اگه از اون نفر چشم خورده باشه ترک می خوره. اگه هم نخورده باشه که دست نخورده باقی میمونه. جالبش اینجاس که اگه مثلا من شما رو چشم زده باشم تخم مرغ ترک بر میداره ( تا جایی که نصف تخم مرغ ممکنه شکسته باشه ) ولی مثلا اگه بعدش اسم بابای شما رو بگیم و چشمتون نزده باشه تخم مرغ به ترکاش اضافه نمیشه و تو همون حالت می مونه. قشنگ مشخص میشه که کی چشم زده کی نزده و هر کدوم چه مقدار. یه بار میبنی با یه فشار و بردن یه اسم تخم مرغ کلش میره رو هوا. در صورتی که همیشه فشار وارد به تخم مرغ یکسانه. اینارو من هزار بار دیدم که میگم.

اون جن که رفت و پشت سرش رو هم نگاه نکرد. من هر شب آیه الکرسی می خونم.