100 درصد راضی هستم

دوست من جواب دادن به این سوالتون خیلی سخته!
متاسفانه جامعه ما ظرفیت چنین بحث هایی رو در حال حاضر نداره!
هرکسی عقیده و نظر خودش رو داره. شما می تونی نسبت به اسلام، قضاوت خودت رو داشته باشی و به من یا کس دیگری هیچ ربطی نداره.
مشکل اصلیه ما اینه که به عقاید همدیگه احترام نمی ذاریم. دین یه رابطه شخصی بین بنده و خدا هست و هیچ کسی حق دخالت در این رابطه رو نداره. و متاسفانه همین موضوع و بسیاری از موضوعات دیگر باعث دلزدگی بسیاری از جوانان از دین شده. فقط می تونم بگم ای کاش این طور نبود...

در رابطه با پرسشتون میتونم این لینک رو بدم :
چگونه اسلام وارد ایران شد
و این رو هم عرض کنم که این قضیه در زمان خلفا بوده ( اگه اشتباه نکرده باشم عمر ) و این حمله توسط پیامبر صورت نگرفته .
با جناب کنجکاو هم موافق هستم . موفق باشید

به نظر من اصلا نباید هیچ پاسخ "خیر" ی وجود داشته باشه
چون هر کی راضی نیست میتونه دینشو عوض کنه یا کلا حذف کنه
اگه منظورتون اینه که از اینکه به عنوان مسلمان تو آمار ها حساب میشید راضی هستید یا نه قضیه فرق میکنه

اسلام توسط پیامبر وارد ایران نشده و عمر و اعراب به ایران حمله کردنو به زور اسلام رو وارد ایران کردنو به بهونه ی اسلام خیلی از کتاب خونه های علمی و افراد دانشمند رو نابود کردن و همه ی علمی که در ایران وجود داشت رو به اسم خودشون تموم کردن . اصلا وقتی به ایران حمله کردن پیامبر فوت شده بود و هیچ کدام از امامان هم در جنگ حضور نداشتند . پس نتیجه میگیریم این حمله به خواسته ی خدا نبوده و فقط برای کشور گشایی و وحشی گری بوده . از مسلمان بودن خودم راضیم ولی نه با این اسلامی که در کشورمون وجود داره دوست داشتم تو یه اسلام واقعی تر زندگی میکردم

پیشنهاد میکنم یه سری به پیج:man iraniam .faghat ye iran بزنین

بعد هم توی همه ی کتاب های درسی نوشته شده که عمر به ایران حمله کرد موضوع این جاست که پیامبر فقط می دونست که در آینده ایران فتح خواهد شد توسطشون.چون اون نامه پادشاه ساسانی که الان اسمشو یادم نیست رو خوند.صفویان ما را شیعه کردن.شاه اسماعیل صفوی.

بعد هم توی همه ی کتاب های درسی نوشته شده که عمر به ایران حمله کرد موضوع این جاست که پیامبر فقط می دونست که در آینده ایران فتح خواهد شد توسطشون.چون اون نامه پادشاه ساسانی که الان اسمشو یادم نیست رو خوند.صفویان ما را شیعه کردن.شاه اسماعیل صفوی.

من که توی کتاب های درسی همچین چیزی ندیدم . تنها چیزی که تا الان تو کتابهای ما بود گفته شده بود پیامبر به خسرو پرویز نامه میده اون نامرو پاره میکنه پیامبرم حمله میکنه و خسرو پرویزم فرار میکنه در صورتی که در اون زمان اصلا پیامبر زنده نبوده . کتاب های درسی همشون دروغن اینو 2-3 تا از معلمامونم میگن

1000% راضی ام اسلام دین کاملی هستش چرا مردم این خاک نباید مسلمان باشند شما اگه کوروش رو قبول داشته باشی نباید این سوال رو بپرسی معلوم شد کوروش رو دوست نداری درسته که کوروش به ادیان دیگه احترام می گذاشت اما خودش رفتار هایی داشت که نشان دهنده ی مسلمان بودن او بود با اینکه هنوز اسلام در زمان کوروش نیامده بود و در ضمن تو دین زردشت خدا پرستی که وجود داشته خدا این رو در صلاح مردم ایران دیده که مسلمان باشند و در مورد حرف مهراد درست میگه پیامبر فقط گفتن که ایران فتح میشه و عمر این کارو کرده

دوست خسرو پرویز پارش می کنه.پیامبر میگه:مسلمانان در آینده سرزمین ایران را فتح خواهند کرد.
دوستان عرب ها کلمه ای را از ما کپی کردن:دین دبیره!دین دبیره نام کتابی زرتشتی است.دوستان اگه اطلاعات بیش تر می خواید ایمیلتونو بدید اینجا بنویسم حذفم می کنن اگه اینجا بگم.یا اگه جنبه حذف نکردن رو دارید بگم؟(عرض می کنم به افراد اصلی سایت)بعد همه نریزید سرم بحث هم درباره ی حرفام نکنید به هیچکی هم نگید فقط به مدت 1 ساعت اجازه بدید بعد خودم حذفش می کنم.ولی نمی نویسم تا اجازه ندن.

سرزمین ساسانیان نه ایرانیان

حالا ما یه سوتی دادیم هااااااااااااااااااا!خیلی وقته یادم رفته.

حق داری من هنوز سه ساله که گذشته

ماجرا از این قرار بود که پیامبر به خسرو پرویز نامه می فرسته که بیایید و به دین اسلام ایمان بیاورید وقتی خسرو پرویز نامه رو باز می کنه اول نامه نوشته شده بود بسم الله الرحمن الرحیم که این جمله به خسرو پرویز بر خورد که چرا نام اون اول نامه نیست بعد نامه رو پاره کرد و اون موقع مسلمانان به ایران حمله کردن و ایران شکست خورد و ایرانیان مسلمان شدن .
و حکومت صفویه هم که کلا مسلمان بودن این دین رو محکم تر کردن تو ایران

شما اگه کوروش رو قبول داشته باشی نباید این سوال رو بپرسی معلوم شد کوروش رو دوست نداری درسته که کوروش به ادیان دیگه احترام می گذاشت اما خودش رفتار هایی داشت که نشان دهنده ی مسلمان بودن او بود با اینکه هنوز اسلام در زمان کوروش نیامده بود

من اصلا به اسلام توهین نکردم ،کوروش هم یکی از الگو های من هستند
پ برای من قابل هضم نیست که چرا حمله کردند و دینشان را به ایرانیان تحمیل کردند
خوبه بدونید ، زمانی که کوروش پادشاه ایران بود تقریبا نصف دنیا رو برای خودش کرد ولی دینش رو به هیچ سرزمینی تحمیل نکرد،
کوروش اگه مثل مسلمانان بود حداقل الان ا/3 جهان زرتشتی بودند
--------------------------
مهراد جان بی زحمت برای من ایمیل کن:
[email protected]

اقای مجید شما که گفتید نباید هیچ نظر منفی باشه هر کی بخواد میتونی دینشو عوض کنه
هیچ میدونی عاقبت این کار چیه ......معلومه که نمیدونی
در ضمن تندرو های زیادی تو تایبیک هستن ـبامستر کنجکاو کاملاهم نظر هستم ممنون بابت توضیح روشنفکرانه شما

مطمئنا نباید علنی بشه اعتقادات شما
و تا کسی رو کامل نشناختید در موردش قضاوت نکنید

آقا ReZa عقیده ی شما محترمو شخصی است ولی می خواستم چند نکته را براتون روشن کنم.
در زمان قدیم چیزی به نام حمله وجود نداشت.چون این کار یک چیز روزمده بود.همه ی پادشاهان از کوروش گرفته تا چنگیزخان سعی در این داشتند که قلمرو خود را بزرگتر کرده و فرهنگ خود را گسترش دهند. این تفسیر نادرست ما از تاریخ است که این چنین کارهایی را به وجود نی آورد.یک نمونه از حال و گذشته براتون می زنم.چنگیز خان به بهانه و دلیل کشته شدن بازرگانانش به ایران حمله کرد، آمریکا هم به دلیل قضیه ی 11 سپتامبر به افغانستان.
مثلا در زمان عثمانی در اروپا به ترک ها بدترین لقب ها را می دانند و آنها را وحشی می خوانند در حالی که در دوره ی عثمانی در اروپا هیچ کسی مجبور به تغییر دینش نشد.حتی در کاخ پادشاهان کارکنان مسیحی و یهودی وجود داشتند.
مثلا در ایران مغول ها را وحشی می خوانند، حتی از کلمه ی نژاد پرستانه منقول در گفتگوی روزمره مون استفاده می کنیم در حالی که بر سر همین مغولها در هندوستان و افغانستان قسم می خورند.و در ایران به خاطر اشتباهات هلاکوخان، تمامی مغول ها را بد جلوه دادند و این کار را برخی تاریخ نویسان و به اصطلاح روشنفکران انجام می دهند.در زمان همین مغول ها و ایلخانان در ایران کارهای زیادی شد که هیچ وقت از آن نمی گویند. مثلا اسکندر نیز تقریبا شیوه ای مانند چنگیزخان داشت ولی اسکندر را به عرشمی برند ولی چنگیز را به فرش.
الان یک چیزی را برایتون می نویسم که مطمئنن شاخ در می آورید. در این چند ده ساله اخیر شاهنامه فردوسی را به عنوانشناسنامه ایران معرفی کرده و او را ستایش کردند.ولی آیا شما تا به حال شعر های فردوسی که آشکارا می گوید کسی که دختر به دنیا آورد زندگی اش بد تیره می شود.و یا دختر را از همان لحظه ی تولد باید زنده بگورش کرد. البته فکر کنم اینجا سانسورش کنند ولی اگر خواستید این شعر ها را براتون بفرستم.
یا فردوسی یک شعری دارد که دقیقا یادم نیست ولی مفهومش این است که اگر سرمان به باد رود بهتر از این است که خاکمان را به دشمن(توران) دهیم. و این شعر را نشان میهن دوستی فردوسی می دانند در حالی که در بیت قبل این خود فردوسی توضیح می دهد که این جمله را فرمانده توران می گوید ولی الان بهنام فردوسی ثبت کرده اند.

من شخصا خود را به هیچ گروهی وابسته نمی دانم جز خدا، و در هر جا به هر گروهی ظلم شود ازشون حمایت می کنند در حالی که خیلی ها بدترین الفظ را بهم دهند.


در مورد دین اسلام هم همان طور که نوشته اید خداوند دین اسلام را به جنگ برای مردم تحمیل نمی کرد بلکه با منطق و گفتار. اولین کسانی که به دین اسلام ایمان آوردند به خاطر دانایی و گفتار زیبایی پیامبر بود نه اجبار پیامبر. در دین اسلام این حقرا دارید که دین خود را عوض کنید ولی متاسفانه این روز ها برخی ها یک احکام من در آوردی می نویسند که حسابشان جداست...
شما همین تاریخ ایران را در نظر بگیرید آیا بعد از آمدن اسلام نبود که کتابت این همه رواج یافت. نوشته های گذشته ی ما مگر با الفبای عربی نیست.متاسفانه در دوره ی پهلوی یک حرکت بدی شد که هم باعث اختلاف میان اقوام شد که الن هم می بینیم و فکر نکنم یه این راحتی حل شود چون اعتماد از بین رفته است و هم فرهنگ چند ملتی ایران را تا مرز نابودی برد. و افرادی به وجود آمدند که برخی مسائل را از روی تعصب کورکورانه نوشتند و باعث مثلا همین عرب ستیزی شده است.

حرف زیاد است ولی فکر نکنم در جامعه ی ما کسی گوشش به این حرف ها بدهکار باشد و در آخر ما را دیوانه می پندارند.
راستی یک چیز را هیچ وقت فراموش نکنید که تاریخ آنقدر دور و گسترده است که هر که هرچه دلش بخواهد می تواند در باره ی آن بنویسد. به همین خاطر همیشه ابتدا مطالب مخالفان را بخوانید و دلیل مخالفتشان را بفهمید با این کار بهترین نتیجه گیری را می کنید.
موفق باشید

سلام دوست عزیز
شما قبل از اینکه سوال خودت رو مطرح کنی اول باید از صاحبان تاریخ و متخصص این کار بپرسی که آیا اصلا زرتشت پیامبر بوده یا نه ؟!
بعد از اینکه قضیه برای شما روشن شد بعد بری سراغ سوالات بعدی
اکثر کسانی که اینجا نظر میدن متخصص نیستند.
همانطور که شما وقتی بیمار میشی به پزشک و متخصص این کار مراجعه میکنی، برای روشن شدن ابهامات و سوالاتی هم که داری باید به متخصص اینکار مراجعه کنی

متاسفانه اکثر مردم تا یه چیزی رو میشنوند که معمولا هم به نفع خودشون هستن سریع باور میکنند و اون رو پیگیری میکنند.

با مطالعه و تحقیق میشه به خیلی از ابهامات پی برد. هر چند خیلی از مسائلی هم که مربوط به اسلام و قرآن هست برای ما هم روشن نیست. از این روست که گفته اند یک ساعت تفکر (خوب) برتر از هفتاد سال عبادت است.
خداوند هم به این موضوع در قرآن بسیار اشاره کرده: (اکثر مردم تعقل و تفکر نمی کنند)

موفق باشی

رضا جان الان یه کم فکر کردم دیدم نمیشه.تیر بارونم می کنن.

"میر عزیز" عزیز.در رابطه با فرمایشاتتون در مورد فردوسی باید بگم ایرانی ها فردوسی رو ستایش می کنن چون شعر هاش از نظر هنری بسیار قدرتمند هستند و این که در اون زمان واقعا زبان فارسی رو نجات داد.ما کاری به درست یا نادرست بودن اندیشه های ایشون نداریم شاید هم حرف شما درست باشه.ستایش فردوسی به خاطر شعر های زیبا و میهن پرستانه اش و نجات زبان فارسیه.راستی شما به تفاوت معنای حمله در گذشته و حال اشاره کردید که با توجه به حرف خودتون اگر فردوسی در رابطه با سیه روزی و تولد دختر حرفی زده بنا بر شرایط اون زمان بوده.
در ضمن عربی بودن نوشته های گذشته ما دلیل های زیادی داشت.یکیش اینه که اون موقع بلد بودن زبان عربی افتخار و سواد بود و نویسندگان و دانشمندان یه جورایی سواد خودشونو به رخ می کشیدن.یکی دیگه از دلایلش می تونه "جوگیری" مردم ایران باشه(البته این نظر شخصیه منه):مردم ایران در جای جای تاریخ ثابت کرده اند که بسیار بسیار تحت تاثیر جو و فضای موجود در جامعه هستند.نمونه اش در پذیرش فوق العاده سریع اسلام.در تاریخ نوشته شده که عرب ها زبان فارسی زبانان رو می بریدن و تعداد ادم های زبان بریده به 200/000 نفر هم رسیده(در امار که مطمئنا اغراق بسیار شده ولی مدرک های زیادی برای درست بودنش هست)مردم ایران با اینکه تجاوز و وحشی گری اعراب رو می دیدند به راحتی با اسلام کنار اومدن(و به نظرمن)این به دلیل جوگیری هست.
یک نمونه دیگر از جوگیری رو ما 34 سال پیش به وضوح دیدیم.تازه ترین مورد جوگیری هم در مورد خرید روغن هست که متاسفانه این رو ها دیده می شه.
داشتم دلیل های احتمالی عربی بودن کتاب ها رو می گفتم:یکی دیگه از دلایلش می تونه گرایش شدید مردم نسبت به زبان عربی و اسلام باشه و مسلما دانشمندان هم مستثنا نبودن و هم به خاطر گرایش خودشون و هم به خاطر فهم مردم زبان عربی رو ترجیح می داند.

----------------------------------------------
اقای ReZa !در رابطه با پرسشی که مطرح کردید:
1-اینی که شما الان در جامعه می بینی(و در حکومت) به هیچ وجه اسمش اسلام نیست و کاملا متفاوته با اون چه که در قران اومده.
2-هر کسی از هر ایه ای یک برداشتی می کنه در ضمن ترجمه ها هم متفاوت هستند ونمی شه به یک ترجمه خاص اکتفا کرد.
3-کجا گفته شده که در زمان حمله اعراب مردم ایران به خوبی و خوشی زندگی می کردند و پیامبری به نام زرتشت داشتند؟
در اون زمان زرتشتی وجود نداشته و موبدان زرتشتی قدرتمند بودند و حکومت مانند زمان حکومت کلیسا در اروپا یا مانند زمان حال خود ما! در ضمن اگر شما در مورد اون زمان مطالعه کنید موبدان کاملا از دین خارج شده بودند و به مردم زور می گفتند(دقیقا مثال حال ما) و میزان نارضایتی بسیار بالا بود و دلیل پیروزی اعراب در جنگ هم همین اختلافات داخلی بود.در تاریخ گفته شده که وقتی رستم(سرلشکر سپاه ایران در جنگ با اعراب که شخصیت رستم در شاهنامه از این شخص الهام گرفته شده) با اعراب مواجه شد با لحن تمسخر امیزی به اعراب گفت:در سپاه ایران 70 فیل جنگی وجود داره و شما عرب های سوسمارخور نمی تونید کاری بکنید(البته این متن دقیقش نیست) و اون موقع ایران عرب ها رو بیابان نشین های وحشی می دونست که ارزش توجه رو ندارند و اون موقع در پایتخت جنگ بر سر قدرت بود و همین اختلافات داخلی بود که باعث شد ایران از اعراب شکست بخوره.
اون موقع هم تقریبا مثل الان خیلی ها از دین زرتشت خسته شده بودند(چون فکر می کردن دین همونیه که موبدان زورگو می گویند) و به دلیل جوگیری که در بالا گفتم مردم با سرعت بالایی دین اسلام رو پذیرفتند حتی با وجود وحشی گری اعراب.

-------------------------
اقا مجید در ایران نمی شه که یک مسلمون دینشو نغییر بده چون اعدام میشه.

خوب دوستان به نظرم بهتره کم کم بحث رو به نتیجه برسونید
اصلا قصد بستن سوال یا مداخله یا بهم زدن بحث و گفتگو تونو ندارم
دوستان عزیز امیدوارم درک کنید

حالا ما یه حرفی زدیم.چرا منفی میدید مگه من چی گفتم.فردا بیان ورم دارن ببرن شما که جوابگو نیستید.من از کجا اطمینان کنم؟

من یک مسلمانم از این اتفاق هم 100 درصد راضیم اما در حواب شما باید بگو آیه ای که گذاشتید مربوط میشه به اغلب پیامبران نه همشون همونطور که می دونید 5 پیامبر مسولیت جهانی داشتند یعنی علاوه بر قوم خودشون باید به هدایت قوم های دیگه هم می پرداختند در ضمن شما که فتید ایرانی ها زرتشتی بودند دیگر چه نیازی به اسلام بود باید بگم اونوقت خدا فقط یه پیامبر رو می فرستاد هر دینی مکمل دین قبلی هستش دین اسلام مکمل همه دین های الهی هستش

بعد هم توی همه ی کتاب های درسی نوشته شده که عمر به ایران حمله کرد موضوع این جاست که پیامبر فقط می دونست که در آینده ایران فتح خواهد شد توسطشون.چون اون نامه پادشاه ساسانی که الان اسمشو یادم نیست رو خوند.صفویان ما را شیعه کردن.شاه اسماعیل صفوی.

من که توی کتاب های درسی همچین چیزی ندیدم . تنها چیزی که تا الان تو کتابهای ما بود گفته شده بود پیامبر به خسرو پرویز نامه میده اون نامرو پاره میکنه پیامبرم حمله میکنه و خسرو پرویزم فرار میکنه در صورتی که در اون زمان اصلا پیامبر زنده نبوده . کتاب های درسی همشون دروغن اینو 2-3 تا از معلمامونم میگن

تو کتاب های درسی چیزی راجع به حمله سپاه پیامبر به ایران نوشته نشده. اون قسمتی که شما میگید بله تو کتاب تاریخ هست وقتی اسلام دین بزرگی شد پیامبر به پادشاهای سه تا کشور که یکیش ایران بود نامه نوشت و اونا رو به اسلام دعوت کرد و زوری هم در کار نبود. خسرو پرویز با دیدن نامه که با نام « الله » شروع شده بود اونو پاره کرد و اسلامو قبول نکرد.
بعد از این که پیامبر فوت کرد ابوبکر بعد عثمان و بعد عمر به خلافت رسید. در زمان عمر اعراب خیلی قدرتمند شدن و شروع کردن به کشور گشایی و در اون زمان بود که سپاه اعراب به ایران حمله کرد. یزدگرد سوم، آخرین پادشاه ساسانی در اون زمان از اعراب شکست خورد و این هم به دلیل ضعف حکومتش بود. منطقیه که اعراب نمیتونستن دینی رو به ایرانیا القا کنن ولی چون مردم از نابسامانی و ستم های پادشاه ساسانی به ستوه اومده بودن اسلام رو که دینی برتر میدیدن پذیرفتن و بهش ایمان آوردن.
این همه چیزی بود که در این مورد تو کتابای درسی هست. ولی ناگفته هایی هم این وسط هست از جمله این که اعراب با حمله به ایران چه وحشی گری ها که نکردن. کتابای علمی بزرگی رو از بین بردن. به بزرگان میدون ندادن. عربی رو به مردم القا کردن. تو ایران شروع به زندگی و زاد و ولد کردن. به مردم ظلم کردن و ...
در ضمن دوستان یادمون باشه که اسلامو با برخی سیاست های حکومتمون قاطی نکنیم. حساب اسلام ناب و اسلام کنونی از هم جداست.

ماجرا از این قرار بود که پیامبر به خسرو پرویز نامه می فرسته که بیایید و به دین اسلام ایمان بیاورید وقتی خسرو پرویز نامه رو باز می کنه اول نامه نوشته شده بود بسم الله الرحمن الرحیم که این جمله به خسرو پرویز بر خورد که چرا نام اون اول نامه نیست بعد نامه رو پاره کرد و اون موقع مسلمانان به ایران حمله کردن و ایران شکست خورد و ایرانیان مسلمان شدن .
و حکومت صفویه هم که کلا مسلمان بودن این دین رو محکم تر کردن تو ایران

باید در کمال احترام بگم که اطلاعات شما کلا غلط هست. لطفا اگه در مورد چیزی اطلاع ندارید همین جوری نگید.

بعد هم توی همه ی کتاب های درسی نوشته شده که عمر به ایران حمله کرد موضوع این جاست که پیامبر فقط می دونست که در آینده ایران فتح خواهد شد توسطشون.چون اون نامه پادشاه ساسانی که الان اسمشو یادم نیست رو خوند.صفویان ما را شیعه کردن.شاه اسماعیل صفوی.

من که توی کتاب های درسی همچین چیزی ندیدم . تنها چیزی که تا الان تو کتابهای ما بود گفته شده بود پیامبر به خسرو پرویز نامه میده اون نامرو پاره میکنه پیامبرم حمله میکنه و خسرو پرویزم فرار میکنه در صورتی که در اون زمان اصلا پیامبر زنده نبوده . کتاب های درسی همشون دروغن اینو 2-3 تا از معلمامونم میگن

اگر سری به کتاب های سوم راهنمایی بزنی نوشنه
اولین کار شاه اسماعیل صفوی رسمیت بخشیدن به دین تشیع بود توی کتاب دبیرستان هم بود

ماجرا از این قرار بود که پیامبر به خسرو پرویز نامه می فرسته که بیایید و به دین اسلام ایمان بیاورید وقتی خسرو پرویز نامه رو باز می کنه اول نامه نوشته شده بود بسم الله الرحمن الرحیم که این جمله به خسرو پرویز بر خورد که چرا نام اون اول نامه نیست بعد نامه رو پاره کرد و اون موقع مسلمانان به ایران حمله کردن و ایران شکست خورد و ایرانیان مسلمان شدن .
و حکومت صفویه هم که کلا مسلمان بودن این دین رو محکم تر کردن تو ایران

خیر این طور که شما میگید نیست
اون نامه زمان پیامبر به خسرو پرویز نوشته شده
اما حمله زمان عمر خلیفه دوم اتفاق میفته و به این صورت بوده که :

عمر طی نامه ای به یزدگرد سوم الله رو به اون معرفی میکنه و ازش میخواد که اسلام رو بپذیره و دست از اتش پرستی بر داره که این برای ملتش یهتره
(به هر حال اونها در دینشون اینطور بوده که اسلام رو به همسایگانشون معرفی کنن(که اسمش جهاد نوع اول هست))
اما یزدگرد طی نامه ای عربها رو وحشی و ملخ خور خطاب میکنه و میگه که ما خیلی وقته که خدا پرست هستیم

حالا سه تا نکنه وجود داره:

1. یزد گرد اگه میدونست که عمر انسانی نفهم هست نباید با اون به تندی رفتار میکرد و یه جوری سرشو شیره میمالید که ایرانو به جنگ با اعراب در نیندازه (در حالی که قبلا عراق که جزو ممالک ساسانی بود در نبرد قادسیه توسط ابوبکر فتح شده بود)

2. به نظر من یزدگرد از ایرانی بودن خودش مغرور شده بود و یه جورایی مثل بنی اسراییل قوم خودشو برتر از همه میدونست (درسته که ایرانی ها در اون زمان بسیار با فرهنگ و پیشرفته بودن ولی این دلیل بر برتری انسانها نیست فقط کسانی برتر هستند که نزد خدا محبوب تر باشند )

3.یزدگرد حداقل باید مینشست با عمر دو کلمه حرف میزد ببینه حرف حسابش چیه و نباید عجولانه بر خورد میکرد (به هر حال منطق اینجور حکم میکنه که حرف طرف مقابلت رو بشنو بعد باهاش خصومت کن)

که بعد از جواب یزد گرد به عمر ، عمر با 30 هزار نفر که جز شمشیر هیچ سلاحی نداشتند به جنگ 150 هزار ایرانی رهسپار شد که در این جنگ ایرانی ها شکست خوردند و یزد گرد گریخت و در راه فرار توسط آسیابانی در مرو کشته شد

البته لازم به ذکره که یزد گرد سوم پدر شهربانو زن امام حسین و مادر امام سجاد هستند

حالا بحث سر این هست که شیعیان اصلا عمر رو قبول نداشتند و این شخص معصوم نبوده و از طرف پیامبر به خلیفگی بر گزیده نشده بوده و خلافت رو به زور از دست علی (ع) گرفته بوده
که به عقیده ما اگر این معرفی اسلام توسط پیامبر یا شخص امام علی صورت میگرفت قطعا این وقایع پیش نمیومد (اتش زدن و غارت رو عرض میکنم)
در ضمن علی (ع) نه در این جنگ شرکت کرد و نه به حسنین اجازه شرکت داد.

حالا نامه عمر به یزد گرد و یزدگرد به عمر رو میذارم که بخونید :

نامه عمر :

بسم الله الرحمن رحیم
از عمر بن الخطاب خليفه مسلمين به يزدگرد سوم شاهنشاه پارس يزدگرد، من اينده روشنی برای تو و ملت تو نمي بينم مگر اينکه پيشنهاد مرا بپذيري و با من بيعت کنی. تو سابقا بر نصف جهان حکم می راندی ولی اکنون که سپاهيان تو در خطوط مقدم شکست خورده اند و ملت تو در حال فروپاشی است. من به تو راهی را پيشنهاد می کنم تا جانت را نجات دهی.
شروع کن به پرستش خدای واحد، به يكتا پرستی، به عبادت خدای يكتا که همه چيزرا او آفريده. ما برای تو و برای تمام جهان پيام او را آورده ايم، او که خدای راستين است.
از پرستش آتش دست بردار و به ملت خود فرمان بده که آنها نیز از پرستش آتش که خطاست دست بکشند، بما بپیوند الله اکبر را پرستش کن که خدای راستين است و خالق جهان.
الله را عبادت کن و اسلام را بعنوان راه رستگاری بپذير. به راه کفر آميز خود پايان بده و اسلام بياور و الله اکبر را منجی خود بدان.
با اين کار زندگی خودت را نجات بده و صلح را برای پارسيان بدست آر. اگر بهترین انتخاب را می خواهی برای عجم ها( لقبی که عربها به پارسيان می دادند به معنای گنگ) انجام دهی با من بيعت کن.
الله اکبر
خليفه مسلمين
عمربن الخطاب


پاسخ یزد گرد به عمر :

از شاه شاهان، شاه پارس، شاه سرزمینهای پرشمار، شاه آریایی ها و غیر آریایی ها، شاه پارسيان و نژادهای دیگر از جمله عربها، شاه فرمانروایی پارس، يزدگرد سوم ساسانی به عمربن الخطاب خليفه تازیان.(لقبی که پارسیان به اعراب نهادند به معنی سگ شکاری)
به نام اهورا مزدا آفریننده زندگی و خرد
تو در نامه ات نوشته ای می خواهی ما را به راه راست هدایت کنی، به راه خدایراستينت، الله اکبر، بدون اينکه هیچگونه آگاهی داشته باشی که ما که هستیم و چه را می پرستیم.
اين بسیار شگفت انگیز است که تو لقب فرمانروای عربها را برای خودت غصب کرده ای آگاهی و دانش تو نسبت به امور دنیا به همان اندازه عربهای پست و مزخرف گو و سرگردان در بیابانهای عربستان و انسانهای عقب مانده بیابان گرد است.
مردک، تو به من پيشنهاد می کنی که خداوند يكتا را بپرستم در حالیکه نمی دانی هزاران سال است که ایرانیان خداوند يكتا را می پرستند و روزی پنج بار به درگاه او نماز می خوانند. هزاران سال است که در ایران، سرزمین فرهنگ و هنر اين رویه زندگی روزمره ماست.
زمانیکه ما داشتیم مهربانی و کردار نیک را در جهان می پروراندیم و پرچم پندار نیک، گفتار نیک، کردار نیک را در دستهايمان به اهتزاز درمی آوردیم تو و پدران تو داشتند سوسمار میخوردند و دخترانتان را زنده بگور می کردید.
شما تازیان که دم از الله می زنید برای آفريده های خدا هیچ ارزشی قائل نیستید ، شما فرزندان خدا را گردن می زنید، اسرای جنگی را می کشید، به زنها تجاوز می کنید، دختران خود را زنده به گور می کنید، به کاروانها شبیخون می زنید، دسته دسته مردم را می کشید، زنان مردم را میدزدید و اموال آنها را سرقت می کنید. قلب شما از سنگ ساخته شده است. ما تمام اين اعمال شیطانی را که شما انجام می دهید محکوم می کنیم. حال با اينهمه اعمال قبیح که انجام می دهید چگونه می خواهید به ما درس خداشناسی بدهید؟
تو بمن می گویی از پرستش آتش دست بردارم، ما ایرانیان عشق به خالق و قدرت خلقت او را در نور خورشید و گرمی آتش می بینیم. نور و گرمای خورشید و آتش ما را قادر می سازد که نور حقیقت را ببینیم و قلبهايمان برای نزدیکی به خالق و به همنوع گرم شود. اين بما کمک می کند تا با همدیگر مهربانتر باشیم و اين نور اهورایی را در اعماق قلبمان روشن می سازد.
خدای ما اهورا مزداست و اين بسیار شگفت انگیز است که شما تازه او را کشف کرده اید و نام الله را بر روی آن گذارده اید. اما ما و شما در یک سطح و مرتبه نیستیم، ما به همنوع کمک می کنیم ، ما عشق را در میان آدمیان قسمت می کنیم، ما پندار نیک را در بین انسانها ترویج می کنیم، ما هزاران سال است که فرهنگ پيش رفته خود را با احترام به فرهنگ های دیگر بر روی زمین می گسترانیم ، در حالیکه شما به نام الله به سرزمینهای دیگر حمله می کنید، مردم را دسته دسته قتل عام می کنید، قحطی به ارمغان می آورید و ترس و تهی دستی به راه می اندازید، شما اعمال شیطانی را به نام الله انجام می دهید. چه کسی مسئول اينهمه فاجعه است؟
آیا الله به شما دستور داده قتل کنید، غارت کنید و ویران کنید؟
یا اينکه پیروان الله به نام او اين کارها را انجام می دهند؟ و یا هردو؟
شما می خواهید عشق به خدا را با نظامی گری و قدرت شمشیر هایتان به مردم یاد بدهید. شما بیابان گردهای وحشی می خواهید به ملت متمدنی مثل ما درس خداشناسی بدهید. ما هزاران سال فرهنگ و تمدن در پشت سر خود داریم، تو بجز نظامی گری، وحشی گری، قتل و جنایت چه چيزی را به ارتش عربها یاد داده ای؟ چه دانش و علمی را به مسلمانان یاد داده ای که حالا اصرار داری به غیر مسلمانان نیز یاد بدهی؟ چه دانش و فرهنگی را از الله ات آموخته ای که اکنون می خواهی به زور به دیگران هم بیاموزی؟
افسوس و ای افسوس ... که ارتش پارسيان ما از ارتش شما شکست خورد و حالا مردم ما مجبورند همان خدای خودشان را اين بار با نام الله پرستش کنند و همان پنج بار نماز را بخوانند ولی اينکار با زور شمشیر باید عربی نماز بخوانند چون گویا الله شما فقط عربی می فهمد.
من پيشنهاد می کنم که تو و همدستانت به همان بیابانهایی که سابقا عادت داشتید در آن زندگی کنید برگردید. آنها را برگردان به همان جایی که عادت داشتید جلوی آفتاب از گرما بسوزند، به همان زندگی قبیله ای ، به همان سوسمار خوردن ها و شیر شتر نوشیدنها.
من تو را نهی نمی کنم از اينکه اين دسته های دزد را ( ارتش تازیان) در سرزمین آباد ما رها کنی ، در شهر های متمدن ما و در میان ملت پاکیزه ما.
آریایها بخشنده، خونگرم و مهمان نوازند، انسانهای پاک به هر کجا که بروند تخم دوستی، عشق ، آگاهی و حقیقت را خواهند کاشت بنابراين آنها تو و مردم تو را بخاطر اين کارهای جنایتکارانه مجازات نخواهند کرد.

------------------------------------------------------------------------
حالا ذکر چند نکته لازمه :

1.مردم ایران در زمان ساسانی ها وضع خوبی نداشتند به عنوان مثال مالیات زیادی ازشون گرفته میشد و امکان تحصیل برای عموم مردم فراهم نبود و فقط طبقه اشراف اجازه تحصیل داشتند
در حالی که در اسلام به تحصیل و کسب علم عموم مردم اهمیت داده میشد به طوری که سپاهیان اسلام در ازای اموختن سواد به 10 نفر اسیر هایی که از کفار عربستان گرفته بودند رو آزاد میکردند

2.در تاریخ نوشته شده اولین حکومت مستقل ایرانی پس از اسلام که طاهریان نام داشتند به عمران و ابادانی بها میداند کشاورزی رو رونق دادند و وضع بهتری رو نسبت به دوره ساسانیان در ایران ایجاد کردند

3.ایرانیان بدلیل نارضایتی از ساسانیان و شباهت های اسلام به ایین زردشتی و حق بپذیر بودن خودشون به راحتی اسلام آوردند

4.کسب علم پس از اسلام در ایران رونق گرفت و دانشمندان بزرگی از قرن های 3و4 هجری شروع به ظهور کردند(دیگه خودتون میدونید لازم به گفتن نیست)

------------------------------------------------------------------------
شرمنده سرتونو درد آوردم دیگه قضاوت با خودتون

از مسلمان بودنم بی نهایت راضیم،فقط همین

من اصلا به اسلام توهین نکردم ،کوروش هم یکی از الگو های من هستند
پ برای من قابل هضم نیست که چرا حمله کردند و دینشان را به ایرانیان تحمیل کردند
خوبه بدونید ، زمانی که کوروش پادشاه ایران بود تقریبا نصف دنیا رو برای خودش کرد ولی دینش رو به هیچ سرزمینی تحمیل نکرد،
کوروش اگه مثل مسلمانان بود حداقل الان ا/3 جهان زرتشتی بودند

اتفاقا یکی از نقد هایی که به جناب کوروش میشه اینه که ایشون که یکتا پرست بودن و حقیقت اهورامزدا رو درک کرده بودند
چرا موقعی که به بابل حمله کردند و یهودی ها رو از زیر سلطه بخت النصر نجات دادند و سرزمینشون رو فتح کردند، چطور وقتی دیدند که انسانهایی غرق در بت پرستی و عقاید خرافی و شیطانی هستند لب باز نکردند و اونها رو با خدای پاک و منزه خود آشنا نکردند و گذاشتند غرق در جهل و اطاعت از شیطان باقی بمونند؟؟؟
چرا همنوعان خودشون رو از چاه ضلالت نجات ندادند؟؟؟