سلام دوستان
فلورانس اسکاول شین تو کتاب چهار اثر خودش بخش اول یکی از قانونای خودشو بیان میکنه:
"هر آن چه که هنگام عبادت خدا از او میطلبی باور داشته باش که آن را به دست آوردهای. باید طوری رفتار کنی که گویی آن را قبلا گرفتهای."
" انسان باید هنگامی که چیزی را میطلبد و نشانهای از آن نمیبیند ، تدارکات آن را فراهم کند."
و برای این مثال آورده شده که آدمو به وجد میاره
" مثلا در همان سالی که پیدا کردن مسکن در نیویرک بسیار دشوار بود ، خانمی برای یافتن خانه بسیار نگران بود. البته همهی اطرافیانش این کار را ناممکن میدانستند. حتی دوستانش به او گفتند : واقعا متاسفیم که باید اثاثیهات را جمع کنی و در هتل زندگی کنی. اما او پاسخ داد : لازم نیست برای من متاسف باشید. من اَبَر انسانم و خانهی مورد نظرم را پیدا میکنم. او مرتبا این را تکرار میکرد : ای خداوند بزرگ ، راه خرید خانهی مورد نظرم را برایم بگشاپ. او باور داشت که برای هر تقاضا ، عرضهای وجود دارد و به دلیل اینکه در قلمرو معنویت کار میکرد ، هیچ شرطی را پیش نمیکشید و همچنین میدانست کسی که با خداست در موضع قدرت خدا قرار میگیرد.
او به این فکر افتاد که چند پتو بخرد. که ناگهان به ذهنش خطور کرد که پتوها را نخر! شاید نتوانی خانهای پیدا کنی و جابهجایی آنها برایت دردسر ایجاد میکند. ولی فورا خود را سرزنش کرد و گفت: من با خرید این پتوها تدارکات خرید آن خانه را فراهم میکنم. به این ترتیب ، برای خانهی مورد نظر خود تدارک دید و به گونهای عمل کرد که گویی قبلا خانهای خریده است.
پس از مدتی به طرز شگفت انگیزی خانهای پیدا کرد و با اینکه دوست متقاضی برای آن خانه وجود داشت آپارتمان به او داده شد و پتوها که نشان دهندهی ایمان قوی او به این مسئله بود تاثیر خود را نشان داد."
برداشت شما از این مسئله چیه؟
چجوری باید این شکلی به دعایی که میکنیم و چیزی که از خدا میخوایم اعتقاد و باور داشته باشیم؟
من خودم با خدا حرف میزنم و میگم خودت برام همون گوشی رو بخر و در زمان مناسب و از راه مناسب به دستم برسون ولی یه حسی ته دلم میگه نه! همچین چیزی ممکن نیست چجوری اینو خفش کنم؟! :|
ممنون دوستان که خوندید